هوالله
” اَلّلهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ خَیرَ ما سَئَلَکَ مِنهُ عِبادُکَ الصّالِحُون وَ اَعوُذُ بِکَ مِمَّا استَعاذَ مِنهُ عِبادُکَ الصّالِحوُن “
عده ای اطراف امام صادق (علیه السلام) نشسته بودند و قرآن می خواندند . قاری خواند : ” وَ الشَّمسِ وَ ضُحها … ” مولایمان فرمودند : خورشید ، محمد است که دین را برای مردم روشن کرد . قاری خواند : ” وَ القَمَرِ اِذا تَلها … ” حضرت عرضه داشتند : ماه ، علی است بعد پیغمبر . قاری ادامه داد : ” وَ النَّهارِ اِذا جَلّها … ” آقا فرمودند : روز ، مهدی است که تاریکی های ظلم را مانند پرده می درد .
150 تیم استهلال ماه شوال مشغول به کار شدند تا با رویت آن مردم را از عید فطر با خبر سازند تا مبادا روزه آنان دچار اشکال شود و خبرگزاری ها اعلام کردند که جمعه 19/6/1389 به وقت جمهوری اسلامی ایران عید فطر و اول ماه شوال سال 1431 هجری قمری است . اما نمی دانم غفلت از ماست یا این هیاهوی روزگار است که ما را از ماه شب چهارده جدا کرده است . انگار فراموش کرده ایم که به یمن وجود اوست که روزی داده می شویم و به سبب وجود اوست که زمین و آسمان جای خوش کرده اند . ما که فراموش کار نبوده ایم ؟! پس ما را چه شده است که او را از خاطر برده ایم ؟ یعنی سیصد و سیزده نفر هنوز نتوانسته اند مرید آن مراد شوند ؟ چشم گنه کارم که او را نمی بیند . گوشم که هر چیزی را می شنود جز صدای دلربای او را . بینی غبار گرفته ام که عطر او را استشمام نمی کند . لبهایم که او را برای خود صدا می زند . پس انتظار چه چیزی را دارم ؟! مردم ! ما فراموش کرده ایم … باور کنید ، باور . ما از او غافلیم و او یار ماست . او پدری مهربان است و انیس و همدمی همیشگی ! پس چرا من با همه درد و دل میکنم اما با او نه ؟ چرا همه محرم اسرار من اند اما او نه ؟ چرا دست جلوی هر ناکسی دراز میکنم اما دست به دامن او نمی شوم ؟ علامه مجلسی ، بحارالانوار ، جلد پنجاه و سه ، صفحه سیصد و دو : امام زمان ، در آن هنگام که در سرداب مقدس بودند ، اشک هایشان جاری بر گونه ، ندا سر می دهند : ” بارالها ! شیعیان ما از شعاع خورشید ما گرما گرفته اند . با پرتو آفتاب ما دیده گشوده اند و از باقی طینت ما سرشته اند . در شب ظلمانی ذنوب به اتکای نور ما و امید به برآمدن ما سرگردانند . معبودا ! عصیانشان اگر میان تو و آنهاست ، دیدگان بخشش بر هم گذار و اگر میان مردمان و آنهاست ، از آنچه نیکی در کفه ماست ، راضیشان فرما ! مقصودا ! مقصد آنان را فردوس قرار ده و با آتش دوزخ دشمن شادشان مپسند . ” آری دوست من ! ما زیر نو ماه هستیم ولی دیدگانمان آن را بینا نیست . اما بدان که روزی در برگه های تقویم خواهند نگاشت :
تعطیل رسمی – روز ظهور حضرت مهدی (ع)
خاکسار کوی عشقت ؛ علیرضا پورمشیر
مشهد مقدس 20/6/1389
ایده بسیار زیبا و موقعیت سنجی واقعا قشنگی بود بهتون تبریک میگم
به قول دوستی:
یکی بود، یکی بدجوری نبود
امیدواریم ، و یقین داریم که او خواهد آمد و رمضانی خواهد شد که با حضورش باشیم با مناجاتش
و ان شاء الله همچون زمان علی، مظلوم و غریب ، تنهایش نگذاریم که…. وای….
مطلبتون عالی بود.
یا علی
يا حسين .ع.
ايول داداش گلم … دمت جيزززززززززززززززززززز ….
سلام
خوبي
به وبلاگ شما در مسابقه بوي سيب امتياز خوبي دادم
خوشحال ميشم شما هم به وبلاگم طبق ملاكهاي داوري امتياز دهيد
صفحه 4 ——— كد اثر 414 عنوان وبلاگ سفرنامه به عتبات عالیات وبلاگ (وبلاگ محور) تاريخ ارسال 1389-10-14
موفق و پيروز باشي
به اميد ظهور
يا علي ع[گل]