دریافت تصویر زمینه یه صنوبر لب یک؛ آب قد کشیده قد آفتاب روی پاهاش بوسه ماه؛ روی شونش سر مهتاب چند تا قمری هراسون؛ بودن از طوفان گریزون توی قلبش خونه کردن؛ شد صنوبر جون پناشون باد نامرد بی امون بود؛ قمریا هم تشنشون بود…