فرق من و مجنون دل آشفته در این است

او دیده و ندیده دل من نقش زمین است

لیلای من آن دختر خوش قامت و قد نیست

مردی است که بر حلقه افلاک نگین است

لیلای من از جمله ذریه زهرا سلام الله علیها است

مردانه بپرسید که لیلاش چنین است

لیلاش همه عمری جلوه گری بود

لیلای من خسته همش پرده نشین است

نادیده به خال لب آن یار اسیرم

باقیس بگوئید مجنون شدن این است

مجنون که به توصیف رخ لیلی خود بود

که ابروش کمان است و چنان است و چنین است

یک نکته بگویم من از آن چهره لیلام

ابروش کمان نیست ، به والله که کمین است

در زیر کمین گاه کمین کرده دو چشمی

هر چشم ، به صیادی دلهای غمین است

پیغام من خسته به مجنون برسانید

مجنون کده عرش خدا روی زمین است

در بزم حسین علیه السلام آی و جنون بین و حذر کن

از مستی و دیوانگی ، عقباش چنین است