سلام
اینم از شعری که تو تصویر قبلی استفاده کرده بودم و قول دادم که کاملش رو قرار بدم .
امیدوارم که خوشتون بیاد و ما رو هم دعا کنید.


چهره از خون خدا کردی خضاب ای ذوالجناح
چون شراره افتاده ای در پیچ و تاب ای ذوالجناح

صیحه هایت الظّلیه،شهه هایت یا حسین
هر نفس داری هزاران التهاب ای ذوالجناح

ای بُراق تیر باران گشته در معراج خون
از چه بر تن زخم داری بی حساب ای ذوالجناح

فاش بر گو ماه زینب را کجا انداختی
در یم خون یا میان آفتاب ای ذوالجناح

گوش کن در قَلزم خون از گلوی خشک او
دمبدم آید صدای آب آب ای ذوالجناح

چهره از خاک و غبار کربلا پوشیده ای
یا زخون صاحبت بستی نقاب ای ذوالجناح

قلب ما را سوختی اینگونه سقایی مکن
کم بریز از چشم گریانت گلاب ای ذوالجناح

باز شو سوی منای خون خلیلم را بگو

خیمه ها زمزم شد از اشک رباب ای ذوالجناح

من زسوز سینه خود با تو می گویم سخن
تو به اشک دیده می گویی جواب ای ذوالجناح

با وجود آنکه ریزد از دو چشمت سیل اشک
زانویت را خون گرفته تا رکاب ای ذوالجناح

شیهه هایت شعله های نظم (( میثم )) می شود

تا جهان را افکند در اظطراب ای ذوالجناح


شاعر اهل بیت علیهم السلام :
حاج غلامرضا سازگار (میثم)