سلام
عيد همگي مبارك
بد نديدم به مناسبت اين عيد بزرگ كمي از اعتقادات خودمون بنويسم تا به مسلمان بودن و بخصوص شيعه بودن خودمون افتخار كنيم؛
در بحث نبوت اعتقاد شيه بر پايه معصوم بودن پيامبر بر اين 3 اصل استوار هستش:
1 – عصمت از گناه
2- عصمت از خطا
3- عصمت از نسيان

چيزي كه با عقل و فطرت هر انسان ضمير روشني سازگار. پيامبر گناه نكنه ، تو تبليغ دين اشتباه نكنه و دچار فراموشي نشه ،
اما نكته جالبَ كه مدنظرم بود اينه كه هيچكدوم از اديان اللهي به همچين چيزي اعتقاد ندارند.
يعني اونا معتقدند كه پيامبر مر تكب گناه ميشه؛ پيامبر ممكنه خطا هم بكنه و يا دچار فراموشي بشه .
پس برگزيده بودن پيامبر به چه دردي مي خوره ؟
آيا مي شه به پيامبري كه خودش گناه مي كنه اعتماد كرد؟

اما نكته جالبتر از همه اينا و چيزي كه خيلي جاي تأمل داره اينه كه برادران اهل سنتمون هم به همچين اصولي معتقد نيستن . جدي مي گما ، شوخي نيست ! به قوله حاج آقا ما  تو اعتقاداتمون هيچ نقطه اشتراكي با برادران اهل سنتمون نداريم .
براي اثبات اين مدعا به يكي دو تا از روايات برادران اهل تسنن اشاره مي كنم.

از سركار ام المومنين نقل هستش كه روزي پدرم بر پيامبر وارد شد در حالي كه عده اي از كنيزان و بانوان خانه در حال رقص بودند و پيامبر هم كناري لم داده بود . ناگهان پدرم فرياد زد كه اين چه وضعي است و چرا همچين مي كنيد؟..
پيامبر هم در جواب فرمود : ابوبكر زياد سخت نگير . كه من در اين فرصت كنيزان را از ترس پدرم زود فراري دادم .

و يا در روايتي ديگر مي فرمايند كه روزي پيامبر مرا بر دوش خود سوار كرده بودند و من از صداي آوازي كه از همسايه مي رسيد لذتمي
بردم ‌.‌
خوب پيامبر رحمت يعني اين ديگه .خدا خيرشون بده..
اما از همه جالب تر اينه (‌مو به تنه آدم ميخ ميشه )
روايت هستش كه روزي بين يه مسئله مهم بين پيامبر و جناب خليفه دوم اختلاف نظر پيش مياد ، كه ناگهان جبرئيل بر پيامبر نازل شده و حق را به جناب عمر مي دهد . پيامبر شاكي شده و از آياتي كه چند روز پيش بر او نازل شده و ايشان بر مبناي همان ها سخن گفته مي پرسند و جبرئيل در جواب مي فرمايد آنها درست ولي چون خدا مي خواهد  كه آبروي عمر  را حفظ كند در اينجا حق با عمر است… اين ديگه آخرش بودا !
حالا فهميدين كه كتاب آيات شيطاني از كجا اومد؟
و يا اين دانماركي همينا كه هر روز يه كاريكاتور دارن بيرون مي دن از كجا ايده مي گيرن ؟
بازم صد رحمت به اين دانماركيا …
و بازم مي گم خدا رو صد هزار مرتبه شكر كه من از يه پدر و مادر شيعه چشم به جهان گشودم

پ.ن
1-البته اينا گوشه اي از احاديث بود كه در كتب صحيح برادران اهل تسنن ما آمده . يه وقت خدايي نكرده فكر نكنيد كه اين حرفا بر خلاف اصل وحدت زده مي شه ! نه ! ما دست برادران اهل تسنن رو به گرمي مي فشاريم !

2- در يه حديث نقل هستش كه پيامبر مي فرمايند هيچ كدام از 124،000 پيامبر به اندازه ايشان رنج و مصيبت نديدن.

3- خدا را شاكرم كه در شب مبعث سنه 1429 هـ . ق فهميدم كه به صفت رذيله غرور مبتلا هستم.
به قوله حضرت علامه حسن زاده ( حفظه الله): ” آنكه خود را زرع و زارع و مزرعه و بذر خود شناخت ، بيش از هر چيز به كشت و كشتزارش پرداخت” و همچنين “آنكه كشتزارش را وجين نكند ، از گياه هرزه آزار بيند “« صد كلمه در معرفت نفس» . يا رسول الله كمكم كن .